سلام وسپاس به راهیان و دوستداران
مولانا وخانۀ فرهنگی" مولانا"
نکتۀ درپیوند به خداوندگار بلخ، به راهیان خانۀ فرهنگی (مولانا) و نکاتی را درباره حیدری وجودی ازشناخت شخصی خویش آن گونه که دیده ام عرض می نمایم
یقین دارم راهیان مولانای بزرگ ، درپرتو اندیشه های این عارف همه روزگاران ، عشق واندیشه را با هم گره زده اند. به خدا عشق می ورزند وفقط به انسان می اندیشند که خلیفۀ اوست، نه به رنگ و زبان و ...
آورده اند:جوانی به مولانا گفت: تو گفته ای که من با هفتاد و دوملت یکی ام؟ مولانا گفت: آری . آن جوان مولانا را دشنام داد . مولانا گفت: با این که تو می گویی ، بااین نیز یگانه ام.
درغیبت شمس، مولانا درفراق می نالید ومی گفت:
بروید ای حریفان بکشید یار ما را
به من آورید یکدم صنم گریز پا
به ترانه های شیرین به فسانه های زرین
بکشید سوی خانه می خوب خوش لقا را
اگر او به اووعده گوید که دم دیگر بیایم
همه وعده مکر باشد بفریبد او شمارا
درچنین وضعیت هرکه ازشمس، خبری به مولانا می آورد،دستار و چپن وکفش ، هرچه را داشت به او می بخشید. آورده اند که جوانان محل، گاه به دروغ ، خبری ازشمس به مولانا می گفتند وهدیه های مولانا را می گرفتند. باری شخصی به مولانا گفت: این جوانان شمس را ندیده اند. دروغ می گویند تا دستارچپن وکفش و داشته های تورا بگیرند.
مولانا گفت: دروغ می گویند که دستار وچپن و داشته هایم را می دهم، اگر راست گویند که جانم رامی بخشم.
این دوروایت ، انسان دوستی وعشق را ازنگاه مولانا به نمایش می گذارد که می تواند راهنمای راهیان باشد. انسانگرایی و انسان دوستی راستین که هیومنیزم امروزین می تواند، سایۀ وسیمای رنگ پریدۀ ازآن باشد وعشق بی آلایش که با دریغ، جهان امروز درنبود آن ، خشونت وبیداد ننگینی را تجربه می کند.
نگاهی برحیدری وجودی:
حیدری وجودی از راهیان راه مولاناست. او کانون دوستداران مولانا را، با همراهی استاد واصف باختری، نیلاب رحیمی .. ایجاد کرد. ومجلۀ « نای» را نشر نمود.
حیدری وجودی در نگاه نخستین، انسانیست ساده ، بی آلایش ، باموهای سپید چون برف وچهره استخوانی وقامت بلند. همراه با رعشه یی که سالهاست برپیکر و صدایش جاریست و نشانیست ازتیرعشقی که از نو جوانی هستی اش را هدف گرفته است. اما شناخت ژرف وصمیمانۀ حیدری، چند اصل را درشخصیت او برمی تابد
دریک نگاه ژرف وصمیمی، حیدروجودی، انسانیست عارف، شاعریست فرهیخته، معلمیست بی ادعا، فرهنگی است آگاه، مردیست با مناعت نفس ، وشخصیست وطنخواه و ملی.
حیدری ازنوجوانی با بزرگانی درکابل ولوگر وپنجشیرآشنا شد. بیتاب و شایق وعشقری و....ونشست با صوفیان وعرفا، اورا با معنویت خاصی بار آورد.ازهمان آوان،با عرفان گره خورد و زیستش عارفانه شد، مطالعاتش شعرو ادب اش عرفانی شد ونشست وبرخاستش با صوفیان وعارفان گردید. تا آنجا که امروز با همه خانقاه ها و حلقات عرفانی پیوند دارد و به گونه یی ، مشاور ویار ایشان است. زندگی اش، سخنش و سروده هایش همه درهمین خط وهمین روال است.
شعر حیدری بیان عشق وآزادگیست. به سخن دیگر، آنچه را زندگی می کند، می سراید. سخنش ازلحاظ زبان، فاخراست و موجی ازعشق ومعنویت درجویبارمصراع هایش جاریست.
حیدری عمریست که شاگردانی را بدون هیچ مزد ومعاشی ، درس بیدل ومثنوی می دهد . برنامۀ تدریس روزهای دوشنبه وپنجشنبه بدون هیچگونه ، تاخیرو انقطاعی سالهاست ادامه دارد. حیدری هرکار واموری را درزندگی اش ، برمدار برنامۀ درس وتدریس خود، تنظیم می کند. با هیچ کاری این برنامه راتعویض وتاخیرنمی کند. هرگز مزدی طلبگار نیست.شاید با همان رضایت وجدان و آسایش معنوی راضیست.سخن دیگر این که هرگز ادعا ندارد که او داننده مثنوی و بیدل است.
حیدری یک عارف درخود فرورفته نیست. پیرامون خویش را آگاهانه نظر می کند. و نادرستی ها را با سلاح فرهنگ به مقابله برمی خیزد. زمانی تدویر عرس مولانا، عرس بیدل، تداوم درسهای بیدل و مثنوی، ایجاد کانون فرهنگی دوستداران مولانا ، امام محمد غزالی وغیره ، درحقیقت «نه » گفتن و پرخاشی بود دربرابر، مادی گرایی و بیگانه گرایی آن روزگار که حیدری آگاهانه به آن مبادرت می کرد.
حیدری مردیست بامناعت نفس. درروزگاری که فراوان افراد به دم و دستگاه رسیدند وبرای حیدری هم امکان ثروت اندوزی اگر می خواست ، فراهم بود، گامی درآن راستا برنداشت. او ازپنجشیر است چند سال اواراگی به پاکستان از دست طالبان ، به جرم پنجشیری بودن بهرۀ است که ازاین نسبت دارد. هنوز درهمان کلبه فقیرانه اش دردامنه ها قول آبچکان با گلیم وبوریا فقرخویش بسر می برد.
اوهرگز مداح هیچ زور مداری و هیچ بیگانۀ نشده است. هرچند با او خشونت نموده ویا حرمتش کرده باشند. او به انسانیت معتقداست . وازطریق عشق می رود ودراین راستا دوستدار همه است.
حیدری درافغانستان یگانه کارمند دولت است که از40سال به این سو، کار را بعد ازنماز بامداد آغازمی کند وبعد ازنمازشام ویا خفتن اتاق کار را می بندد. جالب است بدانید که اومسوول شعبۀ جراید ومجلات کتابخانۀ عامۀ کابل است . هر روزنامه ، مجله ویاکتابی که برای اورسیده است با صداقت واخلاص خاص ، صحافی نموده وحفظ کرده است وگنجینۀ را برای کشور اماده ساخته است. شاید اگر او نبود ، نیمۀ این خزینه را نداشتیم. این ویژگی شخصیت اوست که ازوزیر تا پایان هیچ کس به کار اوغرض دار نیست که او خود بیشتر ازهمه با صداقت وجدانی کار می نماید.
دراین ایام ، حیدری وقف کار، وقف درس و معنویت وخدمت به همنوع است وهیچ برنامۀ دیگری ندارد. اگر شما درعالم ناشناسی بروید ومجله یی را از40 سال قبل نیاز داشته باشید، اوروزها آنرا برای شما جستجو می کند ودرمورد مطلب مورد نیاز به شما راهنمایی ها می کند. درحالی که درچنین حالات برخی افراد حوصله پاسخ سوال را به خود نمی دهند.
شمس الحق آرینفر! سفارت جمهوری اسلامی افغانستان در شهر دوشنبه تاجکستان
We use cookies to analyze website traffic and optimize your website experience. By accepting our use of cookies, your data will be aggregated with all other user data.